بنابراین توصیه میکنم همه دختر و پسرها قبل از حرکت به سمت عواطف و دلباخته شدن در مورد این تناسبها و این که آیا مناسب هم هستند یا نه، بررسی کنند و خانوادهها اجازه دهند آزادانه تصمیم بگیرند.
قدیمها، اولین گزینهای که خانواده به فرزند خود برای ازدواج معرفی می کرد حتما یکی از خواهرزادهها و برادرزادههای پدر و مادر خانواده بود. حرفشان هم پر بی راه نبود، “چه کسی بهتر از بچههای خواهر و برادرمان که هم شناخته شده هستند و هم حیف است چنین کسی برود با غربیه ازدواج کند”.
آنها پیشنهاد میدادند و جوان را آزاد میگذاشتند که پاسخ مثبت یا منفی بدهند اما چه کسی جرات داشت که بگوید نه!
با این همه ازدواجهای فامیلی هنوز هم در جامعه رواج دارد و گاه علیرغم مخالفت خانواده، این ازدواج با درخواست و اصرار خود فرزندان انجام میشود.
دکتر مرادیان زند روانشناس در این باره به شبکه ایران میگوید: در واقع مفهوم ازدواج ایجاد یک رابطه قوی است رابطهای که بتواند جایگزین روابط دوستانه گذرا و سست شود.
مرادیان در ادامه میگوید: همه ما در زندگی اجتماعی با دوگونه از مشکلات روبرو هستیم، یک دسته مشکلات اجتماعی است که به واسطه فرهنگ رفع میشود و دیگری مشکلات شخصی است که به واسطه روابط دوستانه قابل حل است.
او با بیان این مطلب که روابط دوستی نمیتوانند همیشه پایدار باشند ادامه میدهد: اکثر روابط دوستی موقتی است و نمی تواند دوام پیدا کند به همین خاطر همه ما به دنبال فردی هستیم که بتوانیم با او یک رابطه قوی داشته باشیم، رابطهای که تا آخر عمر بتوانیم آن را ادامه دهیم، اما فرقی نمیکند که این رابطه با یک فرد غریبه باشد یا یک فرد آشنا.
او ادامه میدهد: در نفس ازدواج غریبه یا آشنا بودن فرد مقابل چندان تاثیر گذار نیست، مهم این است که تفاهم بین افراد وجود داشته باشد.
مرادیان در ادامه بحث خود به عوامل تاثیر گذار بر ازدواج اشاره میکند و میگوید: اما یکسری عوامل بیرونی نیز وجود دارند که میتوانند هم باعث موفق بودن و هم باعث ناموفق بودن یک ازدواج شوند. به عنوان مثال سطح اقتصادی، فرهنگ و یا پایگاه اجتماعی خانواده زوجین.
او در ادامه گفتههای خود میافزاید: حالا اگر دو طرف آشنا باشند شناخت کافی و کامل از پایگاه یکدیگر دارند به همین خاطر این عاملی است که موفقیت ازدواج را تسریع میکند اما این عامل بیرونی هیچ گاه نمیتواند بر عوامل درونی اثر گذار باشد، یعنی اگر دو طرف با یدیگر تفاهم نداشته باشند مشکل آنها در سایه این عوامل بیرونی کمرنگ نخواهد شد.
طلاق و ازدواجهای فامیلی
اما آیا صرف داشتن شناخت کافی از خانواده یکدیگر دلیلی برای بوجود آمدن یک رابطه موفق میان زوجین خواهد بود؟
مرادیان در این باره میگوید: با تمام ویژگیهای مثبتی که در ازدواجهای فامیلی وجود دارد اما آمار طلاق نسبت به ازدواجهای غیر فامیل بیشتر است.
دکتر دوایی روانشناس در تحلیل این موضوع به شبکه ایران میگوید: در بحث ازدواج فامیلی پروندهای از گذشته افراد وجود دارد، فرد در این ازدواج تنها خودش نیست بلکه با کوله باری همراه است که به تدریج باز میشود و نهفتههایی آشکار میشود که تا قبل از آن ناپیدا بوده است.
دوایی ادامه میدهد: به عنوان مثال بسیاری از دلخوریهای زن و شوهر در این گونه ازدواجها بر میگردد به تنش هایی که از قبل در خانواده و فامیل وجود داشته است.
او به موضوع شناخت اشاره می کند و می گوید: بسیاری از افراد ازدواج های فامیلی را به این دلیل ترجیح می دهند که می توانند به راحتی نسبت به طرف مقابل شناخت پیدا کنند اما من معقتدم که برای شناخت افراد غریبه هم راه های بسیاری وجود دارد.
دوایی با بیان این که در مورد ازدواج های فامیلی توصیه و نهی نمی شود می گوید: شناخت مهم است، اما در ازدواج بحث های دیگری نیز مطرح است به عنوان مثال تنوع و نوآوری یکی ازبحث هایی است که به آن توصیه می شود، ما به افراد توصیه می کنیم که در هر مرحله از ازدواج بیش از آنچه برای آن مرحله تعریف شده است پیش نروند، اما گاه دیده می شود که افرادی که بایکدیگر از قبل آشنایی داشته اند بسیاری از تجربه های هر دوران را چشیده اند و این موضوع باعث می شود که از از جاذبههای ازدواج کاسته شود.
تناسبها را دریابیم
بدری السادات بهرامی، مشاور خانواده نیز در این باره میگوید: “قبل از هر ازدواجی لازم است دو طرف یکدیگر را مورد ارزیابی قرار دهند و بررسی کنند که آیا با هم تناسب دارند یا خیر. این مورد در ازدواجهای فامیلی نباید فراموش شود. بسیاری از مردم گمان میکنند چون خانواده دختر و پسر یکدیگر را میشناسند، پس نسبت به بررسی و ارزیابی این تناسبهای مهم نیازی احساس نمیکنند. اتفاقا اکثر مشکلات هم از این طرز فکر ناشی میشود که دو خانواده بی گُدار به آب میزنند.
بهرامی به فارس می گوید: در این جا به دلیل وجود چنین تناسبهایی که با فامیل خود داریم، گمان میکنیم تناسب شخصیتی و عاطفی هم بین فرزندان ما برقرار است.
این باور غلط میتواند زمینه بی انگیزه و بیرغبت شدن دختر و پسر جوان یا خانوادههای آنها شود و آنها را از ارزیابی و بررسی اینکه آیا در تناسب اخلاقی و شخصیتی با هم هستند منصرف کند.
بنابراین توصیه میکنم همه دختر و پسرها قبل از حرکت به سمت عواطف و دلباخته شدن در مورد این تناسبها و این که آیا مناسب هم هستند یا نه، بررسی کنند و خانوادهها اجازه دهند آزادانه تصمیم بگیرند.
نظرات شما عزیزان: