امشب بدجور بارانی ام بانو
هوس کرده ام خودم را ببارم!
که تمام شود این ابر
چقدر تلخ بود تمام دیشب
هذیان سرودن های بیهوده ام
و کسی که مدام توی گوشم
زمزمه می کرد نبودنت را !
باور کن حقیقت دارد عشق!
و کسی جلو دار آن نخواهد شد
مگر آنکه تو حقیقت آن را انکار کنی بانو
مگر به من نگفته بودی که عاشقمی؟
پس بگذار تمام زمین انکارم کنند
تو که باشی
ابر خواهم شد
که تمام خودم را به حرمتت
گریه کنم
تا صبح!
نظرات شما عزیزان: