بی تو گر دستم به دامان گریبان می رسید
همچو گل چاک گریبان تا به دامان می رسید
زندگی ز آغاز چون جز نامرادی ها نبود
کاش ز آغاز،عمر ما به پایان می رسید
در پریشانی دلم را خاطری مجموع بود
گر شبی دستم بر آن زلف پریشان می رسید
من که نتوانم گشودن لب ز غیرت پیش غیر
کاش فریاد دلم بر گوش جانان می رسید
راز دل پنهان نمی ماند از تو در روز وداع
گر نگاه سرد و خاموشم به مژگان می رسید
تاریخ: 2 / 3 / 1390برچسب: نگاه,
ارسال توسط ★ --❤رحمت الله❤--★
آخرین مطالب