قاصدک مثل همیشه با تمام شبنم چشمان خود
آب و جارو می کند، شهر دلم را جمعه ها!...
من به طول جاده های بی سوار انتظار
لاله می کارم، بیا...
ای تو اقیانوس بی پایان شوق
بی تو دیگر یاس ها هم، بی قراری می کنند.
پس کدامین، روز جمعه باز می آیی؟........... بگو...
لاله های عشق را در کوچه قربان می کنم
جمعه های عمر من در حسرت دیدار تو
رو به پایان می رود....
ای تمام وسعت آدینه ها!
جان دل های غریب و منتظر
دیگربیا.... .
نظرات شما عزیزان: